معاون وزیر بهداشت گفت: «جمعیت کشور با شتاب بی سابقه وارد دوره سالمندی میشود.» بله عزیزان، شتاب! درست شنیدید! این یعنی شتاب صفر تا صد خودروهایمان در مقایسه با میانگین جهانی پایین است، در مقابل شتاب صفرتاصد مردممان حسابی بالاست و به قول معاون بهداشت با شتاب بی سابقه وارد سالمندی و آستانه رسیدن به صد میشوند.
این «شتاب سالمندی» قطعا پیامدهایی در آینده نزدیک دارد. مثلا اشخاص به جای رفتن دنبال مکملهای بدن سازی، دنبال قرصهای مکمل غضروف سازی میروند تا آرتروزشان دیگر به روز نشود.
همچنین در فضای مجازی به جای آموزش چند حرکت برای آب کردن چربی ها، شاهد راههای جلوگیری از آب آوردن زانو خواهیم بود و به جای آموزش ترفندهای کوهنوردی، شاهد ویدئوهایی درباره «اینکه چگونه با عصا از پله بالا برویم بدون اینکه از حال برویم» خواهیم بود.
البته وارد دوره سالمندی شدن زیاد هم بد نیست. افرادی که سالهای قبل ازدواج کردهاند و همچنان در صف وام ازدواج هستند، هم سالمند خواهند شد و شاید بانکها به احترام موی سپید و کمرخمیده آنها هم که شده، بالاخره وام ازدواج، را برایشان واریز کنند.
کلا از هر زاویهای به قضیه نگاه کنید، سالمندی بحران نیست. اگر مشکل این است که با افزایش سالمندان جامعه، نیروی فعال جامعه کاهش مییابد، کاملاً اشتباه است؛ چون همین الآن هم بیشتر رانندگان تاکسیهای اینترنتی، جزو بازنشستگانی هستند که حقوقشان هنوز پانزده برج نیامده، تمام میشود و مجبور شدهاند به ناوگان تاکسیرانی اینترنتی بپیوندند.
در سطوح مدیریتی هم که کلا جوانها را راه نمیدهند و حتی چندی پیش اعلام شد میانگین سنی اعضای جدید شورای نظارت بر کتاب کودکان، ۶۴سال است که در میان آنها عضو هفتادوسه ساله هم وجود دارد. این یعنی حتی وقتی برای کتاب کودکان، از مسئولین هفتادوسه ساله استفاده میشود، دیگر چیزی به نام بحران سالمندی معنا ندارد.
البته اگر همچنان به سالمندی به عنوان بحران نگاه شود برای آن راهکار اساسی داریم. تصمیم خفنی درمورد اقتصاد گرفته شده است که مطمئنا با اجرای آن چرخهای اقتصاد کشور مثل فرفره خواهد چرخید و مشکلات اقتصادی به صفر میرسد و آن حذف چند صفر از پول ملی است.
در مورد سالمندان هم میشود این ایده را پیاده کرد و خیلی هم راحتتر است، چون نیاز نیست چند تا صفر برداشته شود، کافی است فقط یک صفر برداشته شود.
با این ابتکار، پیرمرد صدساله، به کودکی ده ساله تبدیل شود و به جای خواندن شعر «کودکی ده ساله بودم»، میتواند بگوید: «کودکی ده ساله هستم!»
هیچ اتفاق ناخوشایندی هم پیش نمیآید و فقط همین شورای نظارت بر کتاب کودک بیچاره به مشکل برمی خورد که دیگر عضو هفتاد، هشتاد ساله ندارد! تصورش را بکنید، از فردا اعضایش از هفتادوسه ساله تبدیل میشوند به هفت سال وسه ماهه. آن موقع چه کسی کتاب کودک را بررسی کند؟ خودشان که تازه دارند حروف الفبا یاد میگیرند!